دو ماهگی مهرسای گلم

دختر قشنگم مهرسای مامان دو ماهگیت مبارک عزیزم

مهرسا دخترم تو این دو ماهی که به زندگی من و بابایی پا گذاشتی زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای گرفته درسته بچه داری خیلی سخته ولی من اصلاً خستگی رو حس نمی کنم و با تمام وجود ازت مراقبت می کنم اونقد دوست دارم و بهت وابسته شدم که وقتی خوابت طولانی میشه میام بغلت می کنم و تو رو به سینم فشار میدم این روزا خیلی روزای خوبیه خدارو بارها به خاطر داشتن تو شکر می کنم من و بابایی برای حرف زدنت خندیدنت لحظه شماری می کنیم

در ادامه مطلب کارای مهرسا جون تو دو ماهگی

تو این ماه تو دیگه من و بابایی رو کامل می شناسی و من وقتی میرم توی آشپزخونه با چشمات منو دنبال می کنی

دستاتو پیدا کردی و هر وقت پستونکت نباشه تند اونا رو توی دهنت می کنی و ملچ ملچ می خوری قربون دهن کوچولوت برم دوست داری هر دوتا دستو بخوری ولی خوب نمی تونی هر دو تاشو باهم بکنی توی دهنت برای همینم اعصابت خورد میشه و گریه می کنی دخترم یه شب موقعی که می خواستیم بخوابیم من تو رو گذاشتم توی گهوارت و رفتم بخوابم چند دقیقه بعد من و باباییت صدای ملچ ملچوتو از توی گهواره شنیدیم و کلی خندیدیم تازه بعضی شبا بیدار میشی و بدون این که گریه کنی دستاتو می خوری و من با صدای ملچ ملچت از خواب بیدار میشم و بهت شیر میدم

تو این عکسا تلاش می کنی دساتو بخوری

و دیگه این که .................

سرتو چند ثانیه بالا نگه می داری نمی تونی این کارو خیلی طولانی انجام بدی وقتی طولانی میشه خسته می شی و سرتو می زاری رو شونه مامانی

کلی صداهای عجیب و غریب هم از خودت درمیاری کلاً عاشق تولید صدا هستی بعضی وقتا اونقد بلند این صداها رو تولید می کتی که من صداتو از توی اتاق میشنوم

تازه چند روزه که اقو میگی اولین بار که اقو گفتی من اونقدر هیجان زده شدم که فوری زنگ زدم و به بابایت گفتم شب هم که بابایی اومد خونه براش اقو گفتی حالا که با یه اقو گفتنت اینقدر خوشحال میشم خدا می دونه وقتی بهم بگی مامان چه حالی بشم بی صبرانه منتظر اون روز هستم

دیگه این که پاهاتو به زمین فشار میدی و روی تشک تعویضت لیز می خوری و سعی می کنی سرت و کمرت رو بکشی بالا

راستی نگفتم عاشق تلویزیونی خیلی وقتا که من کار دارم میزارمت جلوی تلویزیون نگاه می کنی و خوابت می بره

عاشق عکسای من و باباتی که توی اتاق خوابه هر وقت که گریه می کنی بابا می برتت جلوی عکسا و تو به اونا خیره می شی

بعضی وقتا هم دوست داری من بغلت کنم و توی خونه بگردونمت تا به این ور و اون ور نگاه کنی